جملات عاشقاته من

جملات عاشقانه

جملات عاشقاته من

جملات عاشقانه

حرفهای عاشقانه

پدربزرگ «مجنون» عزیز نیز «لیلی» پدر همیشه «خسرو» و مادرم، عروس خانه، «شیرین» چرا، چرا نباید که عاشق تو باشم؟ زندگی با همه وسعت خویش مخمل ساکت غم خوردن نیست حاصلش تن به قضا دادن نیست اظطراب و هوس و دیدن و نادیدن نیست زندگی کوشش و راهی شدن است زندگی جوشش و جاری شدن است ازتما شاگه آغاز حیات تا بدانجا که خدا می داند امروز پیراهنم بدجور بوی مرگ می دهد من و اقای مرگ خیلی وقت است با هم تنها شده ایم در این شبها ستاره ها را می شماریم و باهم دو فنجان چای داغ می خوریم متاسفم جای تو نیست این اتاق دونفر است ! میخوام بنویسم برای شکستن دل یک لحظه کافیه اما برای بدست اوردن آن شاید هیچوقت فرصت پیدا نکنی . میشه مثل اشک از چشمات بندازی اما نمی تونی جلوی اشکهاتو که با رفتن بعضی ها از چشمات جاری میشه رو بگیری. همیشه غمگین ترین و رنج آورترین لحظه ادم توسط همون کسی ساخته میشه که شیرین ترین و به یاد ماندنی ترین لحظه را برای آدم بوجود آورده کاش می شد توی روزگارت. توی بهار موندگارت. میون این همه یارت. من باشم دار و ندارت سخت است است می نوش کسی دیگر بود شمع شب خاموش کسی دیگر بود با یاد کسی که دوستش داری یک عمر در اغوش کسی دیگر بود
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد